کلمه "brushed" حالت ماضی و ماضی فعل "brush" است. بسته به زمینه می تواند معانی مختلفی داشته باشد، اما برخی از تعاریف رایج "برس" عبارتند از:تمیز کردن، صیقل دادن یا اصلاح چیزی با استفاده از برس یا برس. مثال: قبل از رفتن به محل کار موهای خود را برس زد.برای لمس کردن چیزی در هنگام عبور. مثال: ماشین در حین پیچیدن به دیوار برخورد کرد.برای برقراری تماس فیزیکی مختصر و سبک با چیزی یا شخصی. مثال: من به طور تصادفی بازوی او را مسواک زدم در حالی که دستش را به سمت تلفن می بردم.برای لاغری یا چریدن روی یک سطح. مثال: پرنده هنگام پرواز بر فراز دریاچه، با بال های خود آب را مسواک زد.برای کم اهمیت جلوه دادن یا به حداقل رساندن چیزی. مثال: او نگرانی های من را کنار گذاشت و به من گفت که نگران آن نباشم.