English to persian meaning of

معنای فرهنگ لغت "هوشیاری" حالت یا کیفیت هوشیاری است که می تواند به هوشیاری جسمی یا عاطفی اشاره داشته باشد. هوشیاری فیزیکی معمولاً به فقدان الکل یا مواد مخدر اشاره دارد. سیستم یکی از سوی دیگر، هوشیاری عاطفی به حالتی از آرامش، خویشتن داری، و سرگیجه اشاره دارد که اغلب با بهبودی از اعتیاد یا مسائل مربوط به سلامت روان همراه است.به طور کلی، متانت به حالتی دلالت می کند که از آن احساس می شود. جدیت، خویشتن داری، و میانه روی در رفتار یا نگرش، و می تواند برای توصیف فردی که از افراط، زیاده خواهی، یا هر نوع رفتار افراطی رها است استفاده شود.

Synonyms

  1. dryness

Sentence Examples

  1. The scout and his companions immediately made their preparations to pass the night there but with an earnestness and sobriety of demeanor that betrayed how much the unusual horrors they had just witnessed worked on even their practised feelings.
  2. Somewhere on the spongy side of solid, it provided much needed comfort to his feet, but it made him wonder about his sobriety.
  3. She felt like an addict, like a junkie who had blown years of sobriety for a fix.