English to persian meaning of

تعریف فرهنگ لغت از کلمه "slacker" کسی است که تنبل است یا از کار یا مسئولیت اجتناب می کند، اغلب به گونه ای که غیرمسئولانه یا فاقد جاه طلبی تلقی می شود. همچنین می‌تواند به شخصی اشاره داشته باشد که برای برآورده کردن استانداردها یا انتظارات خاصی تلاش نمی‌کند، مانند عملکرد تحصیلی، عملکرد شغلی یا تعهدات اجتماعی.

Synonyms

  1. shirker

Sentence Examples

  1. Rumor has it she fired him because he was a slacker.
  2. Gifted with a unique special ability that puts him on the radar of two mysterious organizations, Flint had no idea a hard-partying slacker would be in such demand.