English to persian meaning of

معنای فرهنگ لغت "به تعویق انداختن" عمل یا عادت به تاخیر انداختن یا به تعویق انداختن کارها، اقدامات یا تصمیمات است که اغلب منجر به پیامدهای منفی می شود. این به تمایل به اجتناب یا به تأخیر انداختن انجام کاری که باید انجام شود اشاره دارد، چه به دلیل تنبلی، بی انگیزگی یا عادت به عقب انداختن کارها به بعد. به تعویق انداختن کار اغلب به عنوان یک رفتار منفی تلقی می شود که می تواند منجر به از دست رفتن فرصت ها، افزایش استرس و کاهش بهره وری شود.

Synonyms

  1. dilatoriness

Sentence Examples

  1. Still, I cannot blame all of my procrastination on you.