English to persian meaning of

تعریف فرهنگ لغت از کلمه "مبهم" عبارت است از ایجاد عمدی چیزی گیج کننده یا دشوار برای درک، مبهم یا گیج کننده. همچنین می‌تواند به معنای پنهان‌کردن یا کمتر واضح‌تر کردن چیزی از طریق دشوارتر کردن دیدن یا درک آن باشد، اغلب به قصد پنهان کردن چیزی یا اجتناب از دادن پاسخ واضح. به‌علاوه، این کلمه می‌تواند برای توصیف عملی که باعث می‌شود چیزی کمتر قابل مشاهده، متمایز یا شفاف‌تر شود، از طریق کدر کردن، مه‌آلود کردن یا کم‌نور کردن آن استفاده شود.

Sentence Examples

  1. The skilled examiner knows when to press, when to relent, when to speak plainly, when to obfuscate.
  2. As was my nature, I decided to obfuscate, to tread water until I had a better idea of where I stood.