English to persian meaning of

تعریف فرهنگ لغت کلمه "بند بند" یک نوار باریک از پارچه، کش یا چرم است که در اطراف ساق پا برای نگه داشتن جوراب یا جوراب پوشیده می شود. این کلمه همچنین می تواند به یک نوار تزئینی که دور بازو بسته می شود یا به عنوان نشان یک شوالیه مانند Order of the Garter در بریتانیا اشاره دارد. بعلاوه، کلمه "بند بند" را می توان به عنوان فعل به معنای بستن یا محکم کردن چیزی با بند بند استفاده کرد، مانند "جوراب جوراب بستن".

Sentence Examples

  1. Crossed legs subtly revealed a fuchsia garter, a dagger attached to it.
  2. There was a flash of silver behind a fuchsia garter.
  3. Do you recall taunting Samantha with a garter snake?
  4. She removed her lace underwear but kept her garter on.
  5. Beauvais strongly insists is, that the clasp on the garter found, had been set back to take it in.
  6. Gabrielle pulled the dagger from the garter that hid beneath her black skirt.