English to persian meaning of

معنای فرهنگ لغت "برون مرزی" به شرح زیر است:صفت: فراسرزمینیمربوط به یا شامل صلاحیت قانونی یا سیاسی یک کشوری فراتر از قلمرو خود؛ خارج از مرزهای یک قلمرو یا کشور خاص. جمله مثال: سفارت فراسرزمینی تلقی می شود و تابع قوانین کشور مبدا است.که فراتر از محدوده یا مرزهای یک حوزه، حوزه یا منطقه خاص است. . جمله مثال: تأثیر هنرمند فراسرزمینی بود و به فراتر از مرزهای کشورش می‌رسید.از فعالیت‌ها یا امتیازات اعطا شده به اشخاص یا اشخاص خارجی در یک قلمرو خاص یا مربوط به آن. جمله مثال: هیأت دیپلماتیک هنگام فعالیت در کشور میزبان از حقوق و مصونیت های فراسرزمینی برخوردار بود.