English to persian meaning of

معنای فرهنگ لغت "ضرورت" این است:اسم: ضرورت (جمع: ضروریات)نیاز یا تقاضای فوری یا مبرم. موقعیتی که نیاز به اقدام یا توجه فوری دارد. حالت فوری جمله مثال: ضرورت موقعیت مستلزم تصمیم گیری سریع است.کیفیت یا شرایط فوری بودن، فشار دادن یا بحرانی بودن. جمله مثال: ضرورت کار مستلزم تلاش متمرکز است.وضعیت دشوار، بحران یا اضطراری. یک موقعیت بحرانی یا سخت جمله مثال: سازمان با نیازهای مالی مواجه بود که نیازمند اقدامات شدید بود.یک نیاز، ضرورت یا محدودیت خاص؛ شرایط یا عامل خاصی که باید در نظر گرفته شود. جمله مثال: ضرورت های پروژه تغییری را در جدول زمانی دیکته می کند.