English to persian meaning of

بر اساس فرهنگ لغت، معنای کلمه "تهی" این است:اسم: حالت یا کیفیت خالی بودن. عدم وجود چیزی که یک فضا یا ظرف را اشغال کند. جمله مثال: اتاق پس از برداشتن همه وسایل، احساس خالی بودن شدیدی داشت.اسم: حالت خالی یا خالی بودن. کمبود ساکنان یا فعالیت جمله مثال: روستا احساس پوچی داشت زیرا اکثر جمعیت از آنجا دور شده بودند.اسم: احساس یا حالت تهی بودن از معنا، هدف یا اهمیت. احساس پوچی یا توخالی جمله مثال: او پس از از دست دادن شغل و پایان دادن به رابطه خود، احساس پوچی عمیقی را تجربه کرد.اسم: حالت کمبود ماده، ارزش یا اهمیت؛ کیفیت بی معنی یا بی اهمیت بودن جمله مثال: هنرمند احساس می‌کرد که نمایشگاه هنر مدرن پر از پوچی است، فاقد بیان هنری واقعی است. فقدان چیزی که باید وجود داشته باشد جمله مثال: وقتی متوجه شد که رویاهایش آنطور که می‌خواست محقق نشده است، احساس پوچی کرد.

Sentence Examples

  1. There was neither warmth nor cold, no physical sensation to the emptiness that filled the atmosphere around her.
  2. Suddenly I became broad awake, and sat up, with a horrible sense of fear upon me, and of some feeling of emptiness around me.
  3. Turning the pages rapidly, I was greeted with nothing but emptiness.
  4. Small pockets of emptiness surrounding me fill with something resembling a golden touch.
  5. The clouds around it were steel feathered emptiness, lost nothingness.
  6. The grip on my wrist vanished, leaving an echo of emptiness and a waiting cell phone.
  7. Lance sighed as he looked around him at the shadows and pools of streetlight and the emptiness and the calm.
  8. Fabio of Paulino sucked in a short breath of surprise, then looked over one shoulder at the emptiness engulfing us.
  9. Disconnected from the uproar of welcome, Kallan sat, allowing the emptiness to engulf her.
  10. Its emptiness spoke eloquent to make certain what I knew.