English to persian meaning of

معنای فرهنگ لغت "پشتی" مربوط به پشت یا سطح بالایی یک حیوان، گیاه یا اندام است. همچنین می تواند به باله یا برآمدگی در پشت یک حیوان، به ویژه ماهی یا دایناسور اشاره کند. در اصطلاح پزشکی، برای توصیف سطح پشتی بدن یا قسمت پشتی اندام استفاده می شود. این اصطلاح اغلب در آناتومی و زیست شناسی برای توصیف مکان یا موقعیت یک ساختار در رابطه با پشت یا ستون فقرات استفاده می شود.

Synonyms

  1. abaxial

Sentence Examples

  1. I should be bearing the marks from the dorsal fins to my grave.
  2. I caught its dorsal fin, and it pulled me along with it under the water.
  3. As the first dorsal cut into his thigh, Mykal kicked out with his left leg trying to move out of the way.
  4. The dorsal fins of an Isthmian Serpent are deadly.
  5. When the requon appears, a harness is looped onto its dorsal fin.