English to persian meaning of

کلمه "میمون" صفتی است که کسی یا چیزی را توصیف می کند که شبیه یا مشخصه میمون یا میمون است. همچنین می‌توان از آن برای توصیف رفتاری بدوی یا وحشیانه، مشابه رفتار یک میمون استفاده کرد.

Synonyms

  1. anthropoid
  2. anthropoidal

Sentence Examples

  1. One apelike cry, shriller than the rest, parted them.
  2. There was something disturbingly apelike going on here, that Jonathan insisted should be respected at all costs.