English to persian meaning of

معنای فرهنگ لغت "ربع" یک چهارم یا یک چهارم دایره یا کره است. همچنین می‌تواند به هر یک از چهار قسمتی که صفحه با تقاطع دو محور عمود بر آن تقسیم می‌شود یا به وسیله‌ای که برای اندازه‌گیری زاویه‌ها استفاده می‌شود، شامل یک قوس یا دایره مدرج با بازوی شعاعی متحرک اشاره کند. علاوه بر این، ربع می تواند به یک منطقه یا منطقه خاص اشاره داشته باشد، به ویژه در ناوبری، مانند ربع شمال شرقی یک شهر یا ربع جنوب شرقی ایالات متحده.

Sentence Examples

  1. Heading over to my water quadrant, I sprinkled a little fish food into the bowl and watched my new black goldfish snap it up.
  2. He first took my altitude by a quadrant, and then, with rule and compasses, described the dimensions and outlines of my whole body, all which he entered upon paper and in six days brought my clothes very ill made, and quite out of shape, by happening to mistake a figure in the calculation.