English to persian meaning of

تعریف فرهنگ لغت "شوالیه" این است:صفت:از یک شوالیه یا شوالیه یا مربوط به آن.ویژگی یا شایسته یک شوالیه؛ جوانمرد، شرافتمند، یا شجاع.نمونه جملات:او شوالیه‌وارانه رفتار می‌کرد و از درماندگان دفاع می‌کرد. آئین نامه رفتار شوالیه بر شجاعت، وفاداری و ادب تأکید داشت.پادشاه به خاطر کارهای شوالیه ای خود در جنگ به او نشان شوالیه اعطا کرد.او تحت تاثیر رفتار شوالیه ای و رفتار بی عیب و نقص او قرار گرفت. .

Synonyms

  1. gallant
  2. chivalrous

Sentence Examples

  1. He wore a full suit of knightly armor and carried a massive, gleaming sword that looked capable of slicing all three of them in half at the same time!