معنای فرهنگ لغت "مراقبت" این است:اسم: فراهم آوردن آنچه برای سلامتی، رفاه، نگهداری و محافظت از کسی یا چیزی لازم است. مثال: مراقبت از سالمندان مهم است.اسم: توجه یا توجه جدی برای انجام درست کاری یا اجتناب از آسیب یا خطر. مثال: او هنگام دست زدن به تجهیزات ظریف بسیار مراقب است.فعل: احساس نگرانی یا علاقه. اهمیت دادن به چیزی مثال: او عمیقاً به محیط زیست اهمیت میدهد.فعل: مراقب و تأمین نیازهای آنها باشد. مثال: او از مادر بیمار خود مراقبت می کرد.
And what do you care about our faces?
l don't care the way the game works.
l warned you, but you didn't care to hear.